کسی هست صاحبشا بشناسه .............تابه دستش .........
واژه (عشق) ازعشقه به معنای میل مفرط است /عشقه گیاهی است که هرگاه به دوردرخت می پیچدواب ان را می خورد در نتیجه درخت خشک می کند . وبه عبارت دیگر (در اصطلاح) عشق یعنی :محبت شدید وقوی وبه عبارت دیگر عشق مرتبه بلای محبت است .
محی الدین ابن عربی می گوید:هرکس عشق را تعریف کند ان را نشناخته که عشق شرابی است که کسی را سیراب نمی کند.
لوی ماسینیون می گوید :نخسیتین عارفان ،واژه عشق را بکار نمی بردند، شاید از عشق زمینی جسمانی هراس داشتند واز این رو، بیشتر از محبت یادمی کردند
پرسی توزمن که عاشقی چیست ؟ روزی که چومن شوی ،بدانی
اب عشق وعقل باهم دریک جوی نمی رفته است عاقلان می گویند خداوند عادل است
عاشقان می گویند بل عدل ان است که معشوق می کند
عاقلن چون گرفتار بلا شوند گویند شکیبای ورزیم که این نیز بگذرد
اما عاشقان چون در معرکه بلا درایند گویند اگر بادیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی