اقبال و ادبار عقل
در مورد احادیث اقبال و ادبار عقل معانى فراوانى شده است همانند معنایى که علامه دهدار در رساله قضا و قدر در رد جبر و تفویض نموده است و آن این است که : ((اقبال عقل که نسبت وجود ممکن است منبع جمیع خیر است و امتثال اوامرش از این روى است ، و ادبار عقل که نسبت واماندگى و روى به سوى خود آوردن ممکن است منبع جمیع شر است و ارتکاب نواهیش از این روى است )). ولى معنایى از حضرت مولى در رساله مذکور است که فرماید:
((بیان اقبال و ادبار عقل به حدس راقم : به حدس این کمترین حدیث اقبال و ادبار عقل ناظر به یکى از دقایق اسرار خلقت است . بیان آن به اختصار این که : اقبال و ادبار آن اشارت به جزر و مد دریاى هستى است که یک آن آرام نیست ((کل یوم هو فى شاءن ))، تجدد امثال و مثال و آیت آن که حرکت در جوهر است در این معنى دو شاهد عدل اند و دو اسم شریف قابض و باسط دو حاکم مطلق . ((و الله یقبض و یبصط و الیه ترجعون )) (بقره /245).
چون عقل اول در اقبال و ادبار و قبض و بسط است در ما سوى الله این اقبال و ادبار نیز سارى است چه این که همه آنها باذن الله بر عقل قائم اند. جز این که اقبال و ادبار را در هر موطنى و مظهرى اسمى خاص است و صورتى خاص دارد. مثلا حرکت نبض که فرو مى نشیند و بازگشت مى کند و حکایتى از قبض و بسط قلب دارد، نمودارى از آن است ، جزر و مد دریاها آیتى از آن است ، اقبال و ادبار منطقة البروج نسبت به معدل النهار مظهرى از آن است ، و همچنین حرکت نقطه اعتدل و نوسان آن که به خصوص از آن در کتب هیاءت و نجوم تعبیر به حرکت اقبال و ادبار شده است مصداق بارز آن است ... قوسین نزول و صعود که در کتب حکمیه و صحف عرفانیه معنون است در حقیقت ناشى از ادبار و اقبال عقل است که ادبار و اقبال دورى است یدبر الامر من السماء الى الارض ثم یعرج الیه (الم سجده /6).
نه فقط عقل را حرکت اقبال و ادبار قوسى و دورى است بلکه همه حروف وجودیه نوریه حتى الفاظ و حروف کتبیه به همین مثابت اند، الخ )).
منبع: شرح دفتر دل- جلد دوم- استاد صمدی آملی