تحریف تورات
مِنَ الَّذِینَ هَادُوا یحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَواضِعِهِ… فِی الدِّینِ (23)
خدای تعالی این طایفه از یهود را اینطور توصیف نموده که کلمات کتاب خدای را تحریف میکنند؛ حال یا به اینکه جای آنها را تغییر میدهند و پس و پیش میکنند، یا آنکه بعضی از کلمات را بکلی میاندازند، یا به اینکه کلماتی از خود به کتاب خدا اضافه میکنند، همچنان که تورات موجود دچار چنین سرنوشتی شده، یعنی بسیاری از مطالبش آسمانی نیست، و یا به این است که آنچه از موسی و سایر انبیاء علیهمالسلام در تورات آمده تفسیرش کردهاند به غیر آنچه مقصود بوده، معنای حقیقی آن را رها کرده و معنایی تأویلی برای آن کردهاند، همچنان که بشارتهایی که در تورات دربارهی آمدن رسول الله صلیاللهعلیهوآله آمده بود و قبل از بعثت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آنچه دربارهی عیسی علیهالسلام به عنوان بشارت وجود داشت، همه را تأویل کردند و گفتند: نه عیسایی آمده و نه محمدی صلیاللهعلیهوآله، و ما هم اکنون منتظر آمدنشان هستیم.
ممکن هم هست مراد از «تحریف کلمات از مواضعش» آن مطلبی باشد که بعد از این جمله آمده که گفتند: «سَمِعْنا وَ عَصَینا» (شنیدیم و نافرمانی کردیم). در نتیجه، این جملات عطف خواهد بود بر جملهی «یحَرِّفُونَ…»، و در این صورت، مراد از «تحریف کلمات از مواضعش» این خواهد بود که کلمهای را در غیر آنجایی که باید به کار رود، استعمال کنند. مثلاً وقتی کسانی میگویند «سَمِعْنا» که بخواهند اعلام اطاعت کنند، و در این صورت جا دارد دنبالش بگویند: «وَ اَطَعْنا»، نه اینکه بگویند: «سَمِعْنا و عَصَینا»، و یا با اینکه نمیخواهند اعلام اطاعت کنند، به عنوان استهزاء بگویند: «سَمِعْنا»، و همچنین وقتی به یک فردی گفته میشود: «اسمع» (گوش بده)، جا دارد دنبال آن اضافه کنند: «اسمعک الله» (خدا شنوایت کند)، نه اینکه بگوید: «اِسْمَعْ غَیرَ مُسْمَعٍ» یعنی بشنو که خدا شنواییت ندهد، چون کلمهی «راعِنا» در لغت یهود معنای «اِسْمَعْ غَیرَ مُسْمَعٍ» را میدهد. (24)
علت تحریف تورات
فَبِمَا نَقْضِهِم مِیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیةً یحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَ نَسُوا حَظّاً مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ وَ لاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِیلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ. (25)
معنای آیه چنین میشود که بنیاسرائیل به خاطر پیمانشکنیهایی که نمیشود گفت چیست، مورد لعن ما واقع شدند.
و لعن عبارت است از دور کردن کسی از رحمت خداوند.
وَ جَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیةً
قساوت قلب از قسوت سنگ که صلابت و سختی آن است گرفته شده، و قلب قسی (با قساوت) آن قلبی است که در برابر حق خشوع ندارد و تأثیری به نام رحمت و رقّت به آن دست نمیدهد. در قرآن کریم فرموده: «أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلاَ یکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ» (26).
و سخن کوتاه اینکه خدای سبحان به دنبال مسألهی قساوت قلبشان میفرماید: نتیجهی آن این شد که برگشتند و دست به تحریف کلام خدا زدند: «یحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ»، یعنی آن را طوری تفسیر کردند که صاحب کلام آن معنا را در نظر نداشت و خدای تعالی که صاحب کلام بود به آن تفسیر راضی نبود و یا از کلام خدا هرچه را که خوشایندشان نبود، انداختند و چیزهایی را که دلشان میخواست، از پیش خود به آن اضافه کردند و یا کلام خدا را جابهجا نمودند. همهی اینها تحریف است، و بنیاسرائیل به این ورطه نیفتادند مگر به خاطر اینکه دستشان از حقایق روشن دین برید.
وَ نَسُوا حَظّاً مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ
و معلوم است این حظّی که فراموش کردند، قسمتی از اصول دینیشان بود که سعادتشان دایرمدار آن اصول بود؛ اصولی که هیچ چیزی جای آن را اشغال نکرد مگر آنکه شقاوت دائمی را علیه آنان مسجّل نمود. مثل اینکه به جای منزّه دانستن خدای تعالی از داشتن شبیه که یکی از اصول دین توحید است، مرتکب تشبیه شدند و یا موسی را خاتم انبیاء شمردند، و شریعت تورات را برای ابد همیشگی پنداشتند، و نسخ و بداء را باطل دانستند، و گرفتار عقاید باطل غیر اینها شدند.
وَ لاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ
کلمهی «خائنة» چه به معنای اسم فاعل باشد و چه به معنای خیانت، بدان جهت که نکره آمده و به خاطر کلمهی «منهم»، طایفهای از آنان را شامل میشود، و معنای جمله این است که: تو همواره به طایفهای از آنان اطلاع پیدا میکنی که خائناند، و یا همیشه بر خیانت طایفهای از آنان اطلاع پیدا میکنی.
إِلَّا قَلِیلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ.
استثنای قلیلی از بنیاسرائیل منافات با این معنا ندارد که لعنت و عذاب متوجه این امّت و این نژاد بشود. (27)
کتمان آیاتی از تورات و انجیل
یا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یبَینُ لَکُمْ کَثِیراً مِمَّا کُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیعْفُوا عَن کَثِیرٍ (28)
به اهل کتاب میفرماید: رسول ما بسیاری از حقایق دین مسیح را که خود شما آنها را پنهان کردید و برای مردم نگفتید، بیان میکند. و منظور از این حقایق، آیاتی از تورات و انجیل است که در آن از آمدن خاتم الانبیاء و از نشانیها و خصوصیات آن جناب خبر داده، و آیهی شریفهی زیر از وجود چنین آیاتی در کتابهای تورات و انجیل خبر داده و میفرماید: «الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی الَّذِی یجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِندَهُمْ فِی التَّورَاةِ وَالْإِنْجِیلِ» (29). و میفرماید: «مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ… ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ…» (30).
و نیز آیاتی از تورات و انجیل هست که ملّایان یهودی و نصاری از درِ لجبازی در مقابل حق، مضمون آن را از مردم پنهان کردند، مانند آیاتی که حکم رجم و سنگسار کردن را بیان میکند و آیهی «لاَ یحْزُنکَ الَّذِینَ یسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ…» (31) -به بیانی که خواهد آمد- به آن اشاره میکند و این حکم، یعنی حکم رجم، همین الان نیز در توراتی که در دست یهودیان است، در اصحاح بیست و دوم از سِفْر تثنیه موجود است. (32)
پینوشتها:
1. «و تورات و انجیل را پیش از آن [= قرآن] فروفرستاد برای راهنمایی مردم» (سورهی آل عمران، آیات 3 و 4)
2. المیزان، ج 3، ص 10.
3. المیزان، ج 6، ص 52.
4. المیزان، ج 3، ص 482.
5. به قول بعضیها به مطاعن انبیاء شبیهتر است تا به کتاب آسمانی (مترجم).
6. «من آمدهام تا احکام کتاب آسمانی قبل از خودم یعنی تورات را تصدیق نمایم و نیز بعضی از چیزهایی را که در تورات بر شما حرام شده، حلال کنم.»
7. «ما به او انجیل دادیم که در آن هدایت و نور است، در حالی که کتاب آسمانی قبل از خودش یعنی تورات را تصدیق دارد، و هدایت و موعظت است برای مردم پرهیزکار. به او انجیل دادیم تا چنین و چنان شود، و تا وی در بین اهل انجیل حکم کند بدانچه خدا در انجیل نازل کرده» (سورهی مائده، آیات 46 و 47).
8. «کسانی که پیروی میکنند رسول درس نخواندهای را که نامش را در کتاب آسمانی خود تورات و انجیل میخوانند و مییابند…» (سورهی اعراف، آیهی 157).
9. المیزان، ج 3، صص 309 و 310.
10. المیزان، ج 3، صص 483-485.
11. المیزان، ج 7، ص 298.
12. المیزان، ج 3، ص 485.
13. سورهی اعراف، آیهی 145.
14. سورهی مائده، آیهی 48.
15. المیزان، ج 8.
16. سورهی زخرف، آیهی 63.
17. سورهی نحل، آیهی 89.
18. المیزان، ج 8.
19. «براستی موسی را کتاب دادیم و در آن اختلاف رخ داد. اگر گرفتار پروردگارت از پیش بر این نرفته بود، میان ایشان داوری شده بود، و آنان دربارهی کتاب موسی به شکّی سخت اندرند. پروردگارت سزای اعمال همگیشان را تمام میدهد، که او از اعمالی که میکنند، خبر دارد» (سورهی هود، آیات 110 و 111).
20. المیزان، ج 11، صص 58-61 با تلخیص.
21. با اینکه تقریباً شش قرن قبل از میلاد، بنیاسرائیل و توراتش به دست بختنصر منقرض شد، به گفتهی تاریخ خود یهود یک قرن قبل از میلاد نیز مورد حملهی «طرطوز» وزیر «اسپیانوس» قرار گرفت و در این دو حادثه اثری از تورات نماند و آنچه فعلاً در دست است یادداشتهایی است که افراد از تورات به خاطر داشته و نوشتهاند (مترجم).
22. المیزان، ج 3، ص 315.
23. سورهی نساء، آیهی 46.
24. المیزان، ج 4، صص 579-580.
25. سورهی مائده، آیهی 13.
26. «آیا برای کسانی که ایمان آوردهاند آن لحظه نرسیده که دلهایشان برای یاد خدا و عمل به معارف و احکام حقّی که نازل شده، نرم شود؟ و مانند اهل کتاب نباشند که قبل از شما برایشان کتاب آمد، و سالها از عصر پیامبرشان گذشت، در نتیجه دلهایشان قساوت یافت و اینک بسیاری از آنان فاسقاند» (سورهی حدید، آیهی 16).
27. المیزان، ج 5، صص 391-392.
28. سورهی مائده، آیهی 15.
29. «کسانی که پیروی میکنند رسول درس نخواندهای را که نامش و خصایصش را در کتاب آسمانی خود تورات و انجیل مییابند…» (سورهی اعراف، آیهی 157).
30. «محمد رسول خداست و کسانی که با او هستند، علیه کفّار شدید و بیرحماند و در بین خود رحیم و دلسوزند… این وصف ایشان است در تورات. و اما وصف آنان در انجیل این است که…» (سورهی فتح، آیهی 29).
31. سورهی مائده، آیهی 41.
32. المیزان، ج 5، صص 397-398.
منبع: حسین فعال عراقی ، یهود در المیزان ، تهران: نشر سبحان، چاپ پنجم.
تورات فعلی ، تورات فعلی ، تورات فعلی ، تورات فعلی ، تورا