خدایا ؛
مبادا روزی فرا رسد که ما ...
بارمان را بسته باشیم به این قیمت که بالمان را بسته باشیم ...
و از یاد برده باشیم که برای اوج و پرواز؛
بال می خواهیم نه بار ...
" بال " و " وبال " در عین تشابه؛ عین تضادند ..
.
رد شدن یا ردّ شدن،
هر دو بدست ماست ...
ولی اینجا تصمیم میگیریم
که در آنجا با پل چه کنیم ...
در جایی که:
ردّ شدن برابر است با رد نشدن ؛
و ردّ نشدن برابر است با رد شدن .
خدایا کمک کن؛
قبول شوم و رد شوم [از پل ]
هیچ لیوانی در زندگی خالی نیست ،
حتی نیمه پر هم نیستند ؛
وقتی چشمها جور دیگر می بینند .
وقتی دوست همه جا حضور دارد،
وقتی لطفش همه جا را پر کرده
آری ... چشمها را باید شست ...
بیایید لیوانها را به کناری بگذاریم ، وقتی دریای رحمتش را کرانه نیست ...
الحمد لله رب العالمین ..
دامپرور و دام پرور ...
یکی کاری شرافتمندانه است و دیگری شر و آفت مندانه
یکی پرورش حیوانه و دومی تبدیل به حیوان
فقط فرقشون اینه که اولی رو یک انسان انجام میده و دومی رو معمولا یک شیطان
شیطان دام پروره مراقب دامهای شیطان باشیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
اگر بوسم غبار پای او را با جبین ،،بهتر
که پیدا شد میان خاک پایش از نگین بهتر
برای عزت شاگردی او مریم آماده است
برای خدمتش از حضرت روح الامین بهتر
اگر خوانده است زینب مادرش قطعا بدین معناست
ندیده بعد زهرا مادری از او زمین بهتر
دم عیساییش باب الحوائج سازد از عباس
کجا پیدا شود از سفره ی ام البنین بهتر
زمین گیرش شدم با لقمه ای نان و نمک دیگر
مرا رفتن نمی آید از این خانه،، ،همین بهتر