نسب امام حسن عسکری(ع) چنین است: حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام. او فرزند امام هادی، دهمین امام شیعیان اثناعشری است.
به نقل از منابع شیعی، مادر آن حضرت کنیزی به نام حُدیث یا «حدیثه» بوده است.[1] برخی دیگر از منابع نیز نام مادر آن حضرت را «سوسن»،[2] «عسفان»[3] و «سلیل»[4] دانستهاند و با عبارت «او از زنان عارفه و صالحه بود» وی را ستودهاند.[5]
آن حضرت تنها یک برادر به نام جعفر داشت که نزد شیعیان به جعفر کذاب معروف است او پس از درگذشت امام عسکری(ع)، ادعای امامت کرد و با انکار تولد فرزندی برای ایشان، به عنوان تنها وارث، مدعی میراث آن حضرت شد.[6]
لقبهای وی را هادی، نقی، زکی، رفیق و صامت ذکر کردهاند. برخی از مورخان لقب «خالص» را هم گفتهاند.[7] «ابن الرضا» نیز لقبی است که امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری(علیهم السّلام) به آن شهرت یافتهاند.[8]
لقب «عسکری» نیز مشترک میان امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع)، است زیرا هر دو در شهر سامرا اقامت اجباری داشتند. «عسکر» عنوان غیرمشهوری برای سامرا بوده است.[9] همچنین به خاطر اشتراک نام «حسن» میان ایشان و امام مجتبی، ایشان را حسن «اخیر» نیز خواندهاند.[10]
کنیه وی «ابومحمد» بود.[11] در بعضی منابع کنیههای ابوالحسن[12]، ابوالحجه[13]، ابوالقائم[14] نیز به کار رفتهاست.
مشخصات ظاهری امام عسکری(ع) چنین توصیف شده است: دارای چشمانی سیاه، قامتی نیکو، صورتی زیبا و بدنی موزون.[15]
امام عسکری(ع):
«تواضع نعمتی است که مورد حسادت کسی قرار نمیگیرد»
منابع معتبر تولد ایشان را در مدینه دانستهاند[16] ولی در برخی منابع از تولد او در سامرا نیز سخن رفته[17]
کلینی و بیشتر منابع متقدم امامی ولادت حضرت را در ربیع الاخر سال 232ق[18] دانستهند. این نقل در روایتی از خود حضرت آمده است.[19] شیخ مفید در برخی از آثارش ولادت امام را دهم ربیع الاخر آورده است.[20] در سده ششم قمری این قول به حاشیه رفت و تولد حضرت در هشتم ربیع الآخر شهرت یافته است[21] که قول مشهور نزد امامیه نیز هست. برخی منابع متقدم از امامیه و اهلسنت ولادت حضرت را در سال 231 نیز نوشتهاند.[22]
امام عسکری(ع) در اول ربیع الاول سال 260ق بیمار شد و در هشتم همان ماه، در 28 سالگی در سامرا درگذشت و در خانهای که پدرش دفن شده بود مدفون گردید.[23]
پیامبر اعظم(ص):
وارد بهشت شدم، دیدم بر در آن نوشته است: ثواب صدقه، ده برابر است و قرض هجده برابر.
گفتم: اى جبرئیل! چرا صدقه ده برابر و قرض هجده برابر است؟
گفت: زیرا صدقه به دست نیازمند و بى نیاز مى رسد،
امّا قرض جز به دست کسى که به آن نیاز دارد، نمى رسد.
:leaves:کنز العمّال، ح 15373:
حرم امام رضا(ع)» باید بیش از هر چیز، ما را یاد چه چیزی بیندازد؟
امام رضا(ع) در بین هم? ائم? هدی، صریحترین پیامهای ولایی را به مردم منتقل کردند و دعوت به امر ولایت را در زمان خلیف? مقتدر عباسی؛ هارون الرشید هم انجام میدادند. شجاعت و صراحت امام رضا(ع) در دعوت به امر ولایت و امامت فوقالعاده بود.
سخن صریح امام رضا(ع) به مأمون هم بسیار قابل تأمل است. وقتی مأمون، حضرت را به دارالخلافه آورد، حضرت به او فرمود: «مأمون! با این کاخ و سلطنت و با این تقرّبی که به ظاهر برای من درست کردهای فکر نکن بر عزّت من در جهان اسلام افزودهای! من در مدینه بر مَرکب خود سوار میشدم و بر قطعه کاغذی دستوری مینوشتم که در شرق و غرب عالم اطاعت میشد.» (عیون اخبار الرضا/2/167)
امام رضا(ع) وقتی کمترین فرصت و امکان و کمترین ظرفیت برای آشنایی با مفهوم امامت و ولایت را در میان مردم دیدند، بر روی مفاهیمی مثل نماز و روزه و عبادات و اخلاقیات کار نکردند، بلکه به سراغ اصل ماجرا رفتند و به اصلیترین مفهوم دینی یعنی ولایت و امامت پرداختند. نمون? برجست? آن حدیث سلسلة الذهب است.
البته دلیل این ترجیح هم در کلامی از حضرت کاملا معلوم است آنجا که میفرمایند: «نماز بدون امامت تمام نیست، زکات و روزه و حج و جهاد بدون امامت تمام نیست. و اساسا تمام احکام با امامت تمام میشود و بدون امامت هم? اینها ناقص است؛ (کافی/1/197)
حرم امام رضا(ع) باید بیش از هر چیز ما را به یاد امر ولایت بیاندازد و زیارت حضرت برای ما یادآور اصل امامت باشد، در حرم امام رضا(ع) باید بیش از هرچیز برای فرج دعا کنیم تا قدردان زحمات امام رضا(ع) باشیم.
:herb:عظمت مصیبت رسول(فرازهایی از خطبه حضرت فاطمه)
شما مى گویید محمد (ص) رسول خدا از دنیا رفته؟ «فَخَطْبٌ جَلِیلٌ»، درست است. مرگ رسول خدا بزرگ است.
«اسْتَوْسَعَ وَهْیُهَ»؛ شکاف بزرگى است. «و اسْتَنهَرَ فَتْقُةُ و انْفَتَقَ رَتْقُهُ»؛ و درّهاى است بسیار گسترده و باز.
«اظْلِمَتِ الارْضُ لِغَیْبَتِهِ وَ کُسِفَتِ الشَّمْسُ وَ القَمَرُ وَانْتَثَرَتِ النُّجُومُ لِمُصِیبَتِه وَ اکَدَتِ الآمَالُ وَ خَشَعَتِ الجِبَال»؛ زمین از نبود حضرت تیره و تار شد و از این مصیبت وارده، خورشید و ماه، نور خود را از دست دادند و ستارگان از هم پاشیده شدند. و کوهها با تمام غرورشان سر فرود آوردند و آرام شدند.
«وَ اضِیعَ الحَرِیمُ وَ ازیِلَتِ الحُرْمَةُ عِنْدَ مَمَاتِهِ»؛ وقتى رسول خدا از دنیا رفت، حریمها به هم ریخت و حرمتها فراموش گشت.
«فَتِلْکَ وَاللَّهِ النَّازِلَةُ الکُبْرَى ...»؛
پس آنچه که از مرگ رسول خدا بدست آمده، خیلى بزرگتر است، اینکه انسان حریمها و حرمتها را فراموش کند.
اندازه ها و حدود را زیر پا بگذارد. این مصیبتى است عظمى ...
«اعْلَنَ بِهَا کِتَابُ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فِى افْنِیَتِکُمْ وَ فِى مُمْسَاکُمْ وَ مُصْبِحِکُمْ»؛ این قرآن است که از این مصیبت خبر مى دهد و شب و روز، جلوى خانه هاى شما فریاد مى زند.
«یَهْتِفُ فِى افْنِیَتِکُمْ هِتَافاً وَ صُرَاخاً وَ تِلَاوَةً ...»؛ بلند هم فریاد مى زند؛ که:
«أفَانْ مَاتَ اوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُم عَلَى اعْقَابِکُمْ وَ مِنْ یَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَنْیَضُّرُ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللَّهُ الشَاکِرِینَ».
اگر به گذشته هایتان بازگشت کنید، به چیزى ضرر نمى زنید، ولى اگر پایدارى کنید، شکر معرفتتان را بدست آورده اید. شکر آن نعمتهایى را که بدست آورده بودید، ادا کرده اید