دانشمند، دانشمند نمی شود، تا اینکه . . .در برابر دانشش چیزی از کالای پست دنیا نگیرد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :20
بازدید دیروز :36
کل بازدید :307801
تعداد کل یاداشته ها : 468
03/12/14
1:15 ص

عشق یعنی مستی و دیوانگی


عشق یعنی با جهان بیگانگی


عشق یعنی شب نخفتن تا سحر


عشق یعنی سجده با چشمان تر


عشق یعنی سر به دار آویختن


عشق یعنی اشک حسرت ریختن


  عشق یعنی درجهان رسوا شدن


عشق یعنی سُست و بی پروا شدن


عشق یعنی سوختن با ساختن


عشق یعنی زندگی را باختن


  
  

روزگاری سخت است

سخت و طاقت فرسا

گرچه با عشق نسیم، قاصدک می رقصد

آبشاری سرمست

شادمان می خواند

چشمه ای خنده به لب

ازخَم سنگ گران می گذرد

بلبلی راز دلش را به گُلی می گوید

لیک طاقت فرساست

روزگاری سخت است

گرچه در گیجی ابر

قطره هایی عاشق

ازلب پنجره ای بوسه ها می گیرند

ماه در برکه ی خویش سخن از عهد کُهن می راند

ودرختی همه شب تا به سحر

با شباویز غزل می خواند

لیک طاقت فرساست

روزگاری سخت است

این همه زیبایی

لحظه ایی تیره و تار پیش چشمان تو پَر می گیرند

آن زمانی که دلی زار و غمین

از دکانی پُر گوشت تکه ای پوست تقاضا دارد

تا شکم های یتیمانه شبی سیر شود

وبه فحاشی بی درد کسی سنگ صفت

پیش چشمان همه می شکند

یا شبی سرد و غمین

کودکی خسته زتاریکی شهر

میهمان گشته به پسمانده افتاده به خاک

خیره گشته ست به یک تکه ی نان

روزگاری سخت است

سخت و طاقت فرسا

و زمانی که شرافت،پاکی

ارزشی قدر هوس های ریالی دارد

این عجب نیست اگر می شنوی

تبری با ریشه

عهدو پیمان اخوت دارد

عده ای فکر فریبند و ریا

دست هایی همه کج

پای اندیشه فرو رفته به گرداب گناه

ومصیب شده مهمان دل رهگذران

کاش باران بزند و بشوردهمه ناپاکی را

که از آن پس

غم همسایه ملاک است نه خویش

حرص و ناپاکی ونیرنگ هلاک است نه خویش

کاش باران بزند

کاش باران بزند

مرتضی برخورداری

 


  
  
بهترین برهان برای اثبات ولایت و خلافت اهل‌بیت علیهم‌السلام

بهترین برهان برای اثبات ولایت و خلافت اهل‌بیت علیهم‌السلام، همان استدلال مخالفین است برای ردّ ولایت

اهل‌بیت و اثبات آن برای شیخین، مانند غریقی که یتَشَبَّثُ بِکلِّ حَشیشٍ (به هر خار و خاشاکی چنگ می‌زند).


روایاتی در فضل ابی‌بکر نقل کرده‌اند و در پی آن نوشته‌اند: «این گفتار رسول اللّه صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم است

که شیعه آن را رد می‌کنند، با اینکه خدا درباره آن حضرت می‌فرماید: «وَ مَا ینطِقُ عَنِ الْهَوَی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی

یوحَی؛ او از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید، و سخن او تنها وحی است که به او وحی می‌گردد».1

چطور شد که شما هم درهم و دینار را وارث شدید و هم علم و حکمت را و هم امارت و خلافت را، ولی اهل‌بیت

نه وارث درهم و دینار شدند و نه وارث علم و حکمت و نه...؟!


می‌گوییم: چطور شد درباره گفتار دومی که در پاسخ رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم گفت: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیهْجُرُ؛

این مرد قطعاً هذیان می‌گوید!» این سخن را نمی‌گویید که «وَ مَا ینطِقُ عَنِ الْهَوَیآ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحَی». البته

حرف‌های آنها هیچ‌تناقض ندارد، چون بخشی از این حرف‌ها در یک صفحه نوشته شده، و بخش مناقض با آن در

صفحه دیگر و در تناقض، وحدت زمان و مکان معتبر است! درباره غصب فدک برای اینکه خانه علی علیه‌السلام را

ببندند، راه چاره‌ای پیدا نکردند جز اینکه این حدیث را جعل کردند که حضرت رسول صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود:

«نَحْنُ مَعاشِرَ الأَ نْبِیاءِ لا نُورِّثُ ذَهَباً وَ لا فِضَّةً وَ لا عِقاراً وَ لا داراً، وَ لکنّا [وَ إِنّما] نُوَرِّثُ الإیمانَ وَ الْحِکمَةَ و الْعِلْمَ وَ

السُّنَّة؛ ما گروه پیامبران طلا و نقره و زمین و خانه به ارث نمی‌گذاریم، بلکه ایمان و حکمت و علم و سنت به ارث

می‌گذاریم».2[2]

می‌گوییم: چطور شد که شما هم درهم و دینار را وارث شدید و هم علم و حکمت را و هم امارت و خلافت را،

ولی اهل‌بیت نه وارث درهم و دینار شدند و نه وارث علم و حکمت و نه...؟!


خلاصه اینکه، به عقیده بنده، نشر کتاب‌های استدلالی عامه به شرط اینکه مانع از نشر کتب جوابیه خاصه نباشد، خوب است.

در محضر بهجت، ج1، ص 161.
1. نجم: 3و4.
2. شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابی‌الحدید، ج16، ص‌214، 224 و 227.


95/1/19::: 9:1 ص
نظر()
  
  

باید دیدمان را به زندگی عوض کنیم

...  عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ ... [بقره 216]

  ...چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است...

خداوند در این آیه همین بحث را مطرح می فرماید "عوض کردن دید"

برخی فقط  گله می کنند که چرا کشور اینگونه است و نظام این کرده و ... چرا برخی مثل مگس هستند؛ فقط روی زخم می نشینند

  داستانک:

کارخانه ی تولید کفش،  2 بازاریاب را به جزیره  ای فرستاد

بازاریاب اول با کاخانه تماس گرفت و گفت : این چه جایست مرا فرستاده اید ؛ اینجا که همه پا برهنه اند و کسی کفش نمی خواهد

بازاریاب دوم تماس گرفت و گفت ، بهترین جای دنیا آمده ام . همه پا برهنه اند و من می توانم هزاران کفش بفروشم

لطیفه ای تکراری :

کلاغی روی سر شخصی مدفوع کرد .آن شخص سریع شروع کرد به شکر کردن .

شخصی سوال کرد : لباست پر از آلودگی شده و شکر می کنی

گفت : برای این شکر می کنم که ، اگر گاو پرواز می کرد چه خاکی به سر می کردم .

__________________

چه بسیار انسانهای ناشکری هستند که می گویین : بدشانس ترین انسان منم . چون تصادف کردم و ماشینم از بین رفت. و کسی نیست به آنها بگوید :شما خوش شانس ترین انسانی ، چون تصادف کردی و خودت نرفتی

لطیفه :

شخصی به دوستش گفت : بدبخت ترین انسان منم چون گرسنه ام و امشب غذا ندارم

دوستش گفت : بدبخت تر از تو منم که هم گرسنه ام هم غذا ندارم و هم امشب مهمان دارم


94/3/18::: 12:51 ع
نظر()
  
  

داستانک:

روزی حضرت موسی (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) در ضمن مناجات به خداوند عرضه داشت: «می خواهم همنشینم را در بهشت ببینم».

جبرئیل بر او نازل شد و گفت: «ای موسی، قصابی که در فلان محل ساکن است، همنشین توست».

حضرت موسی نزد قصاب رفت و اعمال او را زیر نظر گرفت. شب که شد قصاب جوان مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل روان گردید. موسی از پی او روان شد. چون به در منزل رسیدند، موسی جلو رفت و پرسید: «ای جوان مهمان نمی‌خواهی؟»

گفت: بفرمایید!

حضرت موسی (علیه السلام) وقتی به درون خانه رفت، دید جوان با آن گوشت تازه غذایی تهیه کرد، آن گاه زنبیلی را که به سقف آویخته بود، پایین آورد و پیرزنی کهنسال را از درون آن بیرون آورد. ابتدا او را شست و شو داد و آنگاه با دست خویش غذا را به او خورانید. هنگامی که خواست زنبیل را به جای آن بیاویزد، زبان پیرزن به کلماتی نامفهوم حرکت کرد و هر دو خندیدند.

سپس جوان قصاب برای حضرت موسی (علیه السلام) غذا آورد و با هم غذا را خوردند.

چون موسی از ماجرای جوان پرسید، پاسخ داد: «این پیرزن مادر من است. چون درآمدم بالا نیست و نمی توانم برای او کنیزی استخدام نمایم، خدمتش را می نمایم».

 موسی پرسید: «آن کلماتی که مادرت بر زبان جاری کرد،و خندیدید چه بود؟»

 گفت :«هرگاه او را شست و شو می دهم و غذا به او می خورانم، دعایم میکند و می گوید: "خدا تو را ببخشاید و تو را در بهشت هم درجه و همنشین حضرت موسی گرداند!"

حضرت موسی (علیه السلام) فرمود:

ای جوان، من موسی هستم. اینک به تو بشارت می دهم که خداوند دعای مادرت را درباره تو مستجاب گردانیده است. جبرئیل به من خبر داد که تو در بهشت همنشین و هم درجه ی من خواهی بود.


  
  
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ شهید تهرانی مقدم : “فقط انسان های ضعیف به اندازه ی امکاناتشان کار میکنند” روحش شاد یادشگرامی راهش پر رهرو
+ خدایا مرا به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان می‌کنم ببخش!‏ شهید دکتر چمران
+ "جبران خلیل جبران" معتقد است : ایمان بدون عشق شما را متعصب، وظیفه بدون عشق شما را بد اخلاق، قدرت بدون عشق شما را خشن، عدالت بدون عشق شما را سخت، و زندگی بدون عشق شما را بیمار می کند.
+ جالب است بدانید: حرفها سه دسته اند : دسته اول : گفتنی ها ، دسته دوم : نوشتنی ها ، و دسته سوم : قورت دادنی و خوردنی ها و دم بر نیاوردنی ها دو تای اول سبک ات می کنند سومی سنگینت
+ بزرگی گفت: اندوه و نشاط همواره دوشادوش هم سفر کنند و ممکن است در آن هنگام که یکی بر سفره ی شما نشسته است ، دیگری در رختخوابتان آرمیده باشد. شما پیوسته چون ترازویید بی تکلیف در میانه اندوه و نشاط
+ آدمها وقتی از هم دور میشوند تفسیر وعلتش اینه که خیلی وقته از خدا دور شدن!!!!! هر چند اگه ازشون بپرسی ممکنه این واقعیت رو تکذیب کنند وهزار بهانه بیارن ولی تو باور نکن..... دلی که با خدا باشد برای مردم میتپد.....
+ درصد کمی از انسانها نود سال زندگی میکنن"" ما بقی یک سال را نودبار تکرار می کنن.......
+ چه تقابل عجیبی است......... به دنیا می آییم ولی به آخرت می رویم.... آری برای رسیدن به آخرت باید از دنیا گذشت.......
+ به بزرگی گفتم: راست گفتی.... دزد به آدمی میزنه که ثروت هنگفتی داره وچه ثروتی بالاتر از ایمان..............
+ بزرگی می گفت: انسانها باید " شرافت" داشته باشند نه" شر" و" آفت"