علت اصلی انفعال ما مسلمانان به این برمی گردد که از "تقدیر کلی و نقشه الهی" درباره آمد و شد انسان در زمین بی خبریم، یا درباره آن سکوت می کنیم و این غفلتِ مردم ناشی از غفلتِ صاحبان قلم و وعظ وخطابه نیز هست. به همین دلیل عموم مردم بدون اینکه متوجه ومتذکر مسیر اصلی شوند فقط درگیر صورت حوادث می شوند و با ایمانی سطحی از دنیا می روند. در حالی که بر اساس روایات نقشه وتقدیرکلی الهی معلوم شده وبه همراه میراث همه انبیاء واوصیاء الهی دست به دست منتقل شده است تا به دست پیامبر آخرین که کامل کننده دین است رسیده. و در نهایت باواسطه وازمسیر اوصیای الهی به آخرین وصی پیامبر اخرالزمان که برپا کننده حکومت جهانی صالحان است می رسد.
در زمان حضرت ابراهیم علیه السلام نقشه کلی الهی درباره اینده بشریت تا فصل ظهوروتاسیس دولت جهانی صالحان بیان شد و با چند عمل وحرکت پایه های اولیه ان بنا نهاده شدوبه یادگار ماند اما درهمین مقطع ازتاریخ با دسیسه وتحریف یهود روبروشد.
ماجرای ذبح حضرت اسماعیل یک نقطه کلیدی در شناسایی و تحلیل وضع گذشته وموجود است. اما یهود با هدف منحرف کردن این نقشه کلی الهی، موضوع ذبح راازجناب اسماعیل به حضرت اسحاق (ع) منتسب کردند.
نکته دوم این است که واقعه ذبح به استناد منابع ومتون درمنا ودرسرزمین مکه رخ می دهد، اما یهود با تحریف این موضوع دوم محل واقعه را در بیت المقدس اعلام کردند.
نکته سوم بازسازی خانه کعبه توسط ابراهیم و اسماعیل (ع) است.ایشان بدین وسیله مرکز دین جهانی را مشخص کردند. اما باز هم یهود باتحریف وقایع وتاریخ ,اورشلیم رامرکز حکومت جهانی معرفی کردند.
در آن عصر,حضرت اسماعیل (ع) درمسجدالحرام ودر حجر اسماعیل دفن شدند تا قطب حکومت جهانی بنی اسماعیلی مشخص شود. اما می بینیم که در گوش نسل در نسل بنی اسراییل خوانده می شود که مرکزحکومت جهانی اورشلیم وقربانگاه معبد سلیمان است.ازاین رو وبه قصد تاسیس حکومت جهانی ظالمانه بنی اسراییلی سعی دربازسازی معبد اورشلیم می شود ومقدمات نبرد آرمگدون فراهم می اید و سایر مسائلی که امروز مسیحیت و یهودیت صهیونیستی درباره اش تلاش می کنندو بر آن تاکید دارند.
بنی اسرائیل از زمان حضرت عیسی (ع) تا زمان بعثت نبی گرامی اسلام 600 سال فرصت داشتند تا خود را برای استقبال از پیامبر آخرالزمان آماده کنند اما این حسدچرا که تاسیس حکومت جهانی در آخرالزمان توسط بنی اسماعیل منتقل می شود باعث شد تمام قوایشان را برای جلوگیری از تولد پیامبر آخرالزمان وشکل گیری اسلام وموفقیت اوصیای پیامبر اکرم (ص)به کار گیرند.
آنچه امروز در خاورمیانه، در سوریه و فلسطین شاهد هستیم چیزی جدای از این نقشه ی محرف بنی اسرائیل نیست. بنی اسرائیل سعی می کند با غصب موقعیت ها ی بنی اسماعیل, مسیر تاریخ را عوض کنند و از غفلت های مسلمانان در برهه های مختلف تاریخ نهایت بهره را ببرند.
اگر عید قربان و غدیر و ایام محرم باعث تذکر نشود و راز شهادت امام حسین (ع) افشا نشود، این مراسم ها چیزی جز استخوان سبک کردن و بیان خواسته های کوچک نیست. در واقعه ی عاشورا یزید اصل نیست. او فقط یک عمله ی ظلمه است و باید دنبال عامل اصلی واقعه عاشورا گشت وردعمل انان رادرطول تاریخ کشف کرد.
.
او با حرام خواندن همجنسگرایی از نگاه شرع، دینمداران را یکی از گروه های جامعه تلقی می کند و می گوید: «داخل حوزه دینی که تکلیفشان روشن است اما بیرون از فضای دینی کمی اوضاع فرق می کند. او گریزی به جوامع دینمدار می زند و می گوید، ممنوعیت های شرعی برای سن تکلیف است. انسان های امروزی مایلند یک انسان حقمدار باشند تا یک حیوان تکلیف گرا.»به گزارش مشرق ، حسین حاج فرج دبّاغ (متولد 1324 شمسی) مشهور به عبدالکریم سروش، نواندیش دینی، شاعر و مترجم است. عده ای او را به عنوان رهبر جریان روشنفکری اصلاح طلبان می شناسند.
او یکی از اصلی ترین متنقدان مسلمان مارکسیسم پس از اتقلاب بود. پس از انقلاب فرهنگی او به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی درآمد. بسیاری ستاد انقلاب فرهنگی را متهم به اخراج اساتید و دانشجویان و بستن دانشگاهها میدانند ولی سروش همواره این سخنان را تکذیب کردهاست.در دهه 70 از جامعه ایران طرد و به آمریکا پناهنده شد. او به تدریس اسلام و اندیشه سیاسی در دانشگاه «جورج تاون» آمریکا مشغول است.
اگر هنوز معدود کسانی بودند که سروش را در زمره ذخایر انقلاب می دانستند، در جریان اغتشاشات سال 88 نقاب از چهره خود برداشت و به نزاع و انتقاد شدید به نظام جمهوری اسلامی پرداخت. دیدگاه ها و تئوری پردازی های او همواره مخالفتهایی را در بین مراجع عظام برانگیختهاست. از این رو وبگاه بی بی سی فارسی در گزارشی وی را مناقشه برانگیزترین روشنفکر دینی در جهان می نامد.
نظریه ای تازه باعث شده بار دیگر نام سروش بر سر زبان ها بیفتد.
زنای با محارم یک حق است نه کاری غیر اخلاقی.
نظریه ای آنقدر تند ؛ که حتی صدای رسانه های بیگانه را نیز درآورده است.
عبدالکریم سروش در جلسه پرس و پاسخ که در دانشگاه تورانتو برگزار می شد اظهار نظرهایی کرد که تعجب همگان را برانگیخت.
او با حرام خواندن همجنسگرایی از نگاه شرع، دینمداران را یکی از گروه های جامعه تلقی می کند و می گوید: «داخل حوزه دینی که تکلیفشان روشن است اما بیرون از فضای دینی کمی اوضاع فرق می کند. او گریزی به جوامع دینمدار می زند و می گوید، ممنوعیت های شرعی برای سن تکلیف است. انسان های امروزی مایلند یک انسان حقمدار باشند تا یک حیوان تکلیف گرا.»
او به راحتی دینمداران را حیوانی تکلیفگرا خطاب می کند که اجازه هیچ انتخابی ندارد و مجبور به تکلیفی است که دین برای آنها قائل می شود و هیچ حقی برای انسان ها قائل نیست. تاکید سروش بر حقوق به جای تکلیف نشان از نگاه مغرضانه او به فریضه ای است به نام دین.
او با نام بردن حقوق مانند: حقوق جنین، حقوق درختان و ... و با ذکر حقوق همسنجگرایان سعی در برابری این حقوق با هم دارند. او همجنسگرایی را یک حق می داند و به خود اجازه اظهار نظر در رابطه با چنین حقی را نمی دهد در حالیکه تمامی ادیان با همجنسگرایی مخالفت صریح خود را اعلام داشته اند.
سروش مهمترین چالش در ایران را چالش میان اخلاق و حقوق می داند. او می گوید: «بسیار از مسایلی که در گذشته غیذاخلاقی بوده امروز تحت عنوان حق اخلاقی محسوب می شود.»
مثالهایی که او بر تایید حرف های خود می زند بسی شگفت انگیز تر از تطئوری پردازی های اوست: «در گذشته ارتباط جنسی با محارم اخلاقا ممنوع بوده ولی امر بعنوان یک حق شناخته می شود و چنانچه رضایت طرفین باشد مشکلی ندارد. در گذشته ارتباط یک زن شوهر دار اخلاقا مذموم بوده ولی امروزه یک حق محسوب می شود. یعنی اگر زنی چنین کاری کند هیچ قانونی حق ندارد گریبانش را بگیرد. حتی اجازه ندارد به اندازه یک جای پارک نامناسب او را جریمه کند. بی اخلاق یدر گذشته، امروز بعنوان حق مجاز می شود.»
او دیدگاه خود را در این جلسه پرسش و پاسخ اینگونه پایان می دهد: «نزاعی بین حق و اخلاق درگرفته است. بسیار چیزهایی که در گذشته غیراخلاقی بود، امروز بعنوان حق ایجاد شده است. ما اگر می خواهیم در این رابطه اظهار نظر کنیم باید از این دیدگاه وارد شویم.»
اظهارات سروش که خود را یک مدرس مسایل دینی می داند بازتاب گسترده ای در رسانه های بیگانه داشته است. سایت خودنویس در مقاله ای تحلیلی به مذمت و لگدمال شدن انسانیت در حرفهای سروش اشاره می کند و می گوید: «سروش میگوید بر خلاف گذشته که زنای با محارم، امری اخلاقا مذموم شمرده میشد، امروزه این رفتار یک «حق» شمرده میشود. خوشبختانه سروش از کلمهای انگلیسی استفاده میکند، و راه را به تفسیرهای متفاوت که شگرد شعبده بازان زبانی است میبندد. او میگوید امروزه Incest، یا همان زنای با محارم، یک حق است و هیچ کسی حق گرفتن گریبان مرتکبین را ندارد. سروش روشن نمیکند در کجای دنیا چنین عملی «حق» انسان ها شمرده میشود. امروز اما به لطف پدیده اینترنت، نبایستی یافتناش دشوار باشد.جستجوی گوگل برای کلمات Incest و Legal در همان گام اول ما را به پاسخ میرساند. از کشوری که سروش در حال سخنرانی در آن هست شروع میکنیم.
در مدخل ویکی میخوانیم «مطابق قانون کانادا، زنای با محارم به معنای ارتباط جنسی داشتن با خواهران و برادران (تنی یا ناتنی)، فرزند/والد، و نوه/جد با آگاهی از ارتباط خونی ممنوع میباشد. مجازات این عمل میتواند تا 14 سال زندان باشد.» اما نمیبایست زود قضاوت کرد، شاید در بخشی دیگری از جهان صنعتی یا به اصطلاح مورد علاقه سروش، غرب، زنای با محارم «حق» است. مطابق مدخل ویکی، زنای با محارم در تمامی ایالات متحده ممنوع و قابل مجازات میباشد، البته همانطور که معمول این کشور است، هر ایالتی مجازات متفاوتی را اعمال میکند. در بریتانیا، آلمان، فرانسه، لهستان، ایرلند، سوئد، دانمارک و سوئیس، قوانین مصرحی برای مجازات مرتکبین زنای با محارم وجود دارد. ظاهرا منظور سروش از کشورهایی که «حق» زنای با محارم را به رسمیت میشناسند، ترکیه، اسرائیل و برزیل است. این وارونهسازی چه دلیلی دارد؟ این دروغ بافی آشکار با چه هدفی صورت میگیرد؟»
اما این اعتراضات به سایت خودنویس ختم نمی شود و کامنت های ذیل فیلم صحبت های سروش در یوتیوب حاوی اهانت های شدیدی به سوی اوست:
بدلیل کامنت هایی حاوی توهین انتشار بعضی از آنها مقدور نیست
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (علیهما السلام) لِلْحَسَنِ ابْنِهِ (علیه السلام)یَا بُنَیَّ أَ لَا أُعَلِّمُکَ أَرْبَعَ خِصَالٍ تَسْتَغْنِی بِهَا عَنِ الطِّبِّ فَقَالَ بَلَى یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ لَا تَجْلِسْ عَلَى الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ جَائِعٌ وَ لَا تَقُمْ عَنِ الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ تَشْتَهِیهِ وَ جَوِّدِ الْمَضْغَ وَ إِذَا نِمْتَ فَاعْرِضْ نَفْسَکَ عَلَى الْخَلَاءِ فَإِذَا اسْتَعْمَلْتَ هَذَا اسْتَغْنَیْتَ عَنِ الطِّب
امیر مؤمنان على بن ابى طالب (علیه السلام) بفرزندش حسن فرمود:
پسر جانم چند خصلت به تو یاد ندهم که بواسطه آنها از طب بىنیاز شوى؟
عرض کرد چرا یا امیر المؤمنین ؛ فرمود:
1.تا گرسنه نباشى دست به خوراک دراز مکن،
2. تا هنوز رغبت به خوردن دارى دست از غذا بکش ،
3. هر چه می خورى خوب بجو،
4. چون خواستى بخوابى قضاى حاجت کن،
چون این چهار را بکار بستى از طب بىنیاز می شوى.
منبع :خصال-ترجمه کمرهاى-جلد 1-صفحه 215
داستانک:
طبیبی از کشوری دیگر به قم آمد و از خادم آیت الله بروجردی درخواست کرد از آیت الله بخواهید تا ساعاتی را در کنار ایشان باشم ، زیرا من در حال تحقیقم که چرا عمر مراجع تقلید اینقدر بالاست
خادم از آقا وقت گرفت و ایشان از هنگام نهار به بعد را اجازه دادند
هنوز غذای آقا تمام نشده بود که طبیب بلند شد و بیرون آمد
خادم گفت : مگر نمی خواستی تحقیق کنی
طبیب گفت : چرا ، تحقیقم تمام شد .
خادم گفت : چطور؟
طبیب پاسخ داد: راز طول عمر ایشان این است که غذا را زیاد می خوند . من غذایم تمام شد و ایشان هنوز در حال جویدن لقمه ی دوم بودند