سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه نهال های تقوا کاشت، میوه های هدایت چید . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :15
بازدید دیروز :40
کل بازدید :310369
تعداد کل یاداشته ها : 468
04/4/12
11:10 ص

من که تصویری ندارم در نگاه هیچ کس
خوب شد هر گز نبودم تکیه گاه هیچ کس
کاش فنجانی نسازد کوزه گر از خاک من
تا نیفتد در دلم فال سیاه هیچ کس
زیر بار ظلممان دارد زمین خم میشود
بی تفاوت شد خدا هم چون که آه هیچ کس
بهترین تقدیر گلها چیدن و پژمردن است
سعی کن هرگز نباشی دلبخواه هیچکس
آخرش چوپان تو را با خنده ای سر میبرد
کاش میشد تا نباشی در پناه هیچ کس
عاقبت در زجر هستی قرص نانت میکنند
ماه دور از دست باش و قرص ماه هیچکس


91/1/28::: 6:0 ع
نظر()
  
  
شهید حمید باکری در وصیت‌نامه‌اش اینچنین نوشت:   
                                                 
" این مردان رزم امروز، پس از جنگ سه دسته خواهند شد:
1.   دسته‌ای‌ به‌ مخالفت‌ با گذشته‌ خود برمی‌خیزند و از گذشته‌ خود پشیمان‌ می‌شوند.
2.   دسته‌ای‌ راه‌ بی‌تفاوتی‌ را برمی‌گزینند و در زندگی‌ مادی‌ خود غرق‌ می‌شوند...
3.   دسته‌ای‌ به‌ گذشتة‌ خود وفادار می‌مانند و احساس‌ می‌کنند که‌ از شدت‌ مصائب‌ و غصه‌ها دق‌ خواهند کرد"

اما...

آقا حمید!

 هیچ زمانی مانند این لحظه فقدان دم مسیحایی تو و همسفرانت را حس نکرده‌ام . بهانه ای که مرا واداشت تا تو را بخوانم، حکایت فرجام دسته بندی تو برای سرنوشت افراد پس از جنگ است !

دسته اول ظهور کردند.و مطابق وعده‌ای که دادی اندوخته های ارزشمند خود را به تیغ ندامت سپردند و به خسران مبدل کردند.

اما با پایان جنگ و تجلی فریبنده زندگی مادی، برکات جهاد فی سبیل‌الله نیز رخت بربست و اهالی دسته دوم نیز وعده تو را محقق کردند و اشتیاق غفلت زدگی آنان را در اقیانوس مادیت غرق کرد.

و اما بشنو حکایت دسته سوم! وعده ما این بود که جماعت سوم به گذشته خود وفادار بمانند و سرانجام از شدت مصائب و غصه ها دق کنند. باید اعتراف کنم که مطابق گفته تو مصائب بسیاری بر آنها مستولی شد، اما تاریخ پس از جنگ هرگز کسی را به خود ندید که از شدت این مصائب دق کند ! این آثار استجابت دعای تو بود که از درگاه رب العشق استعانت کردی که اگر در دسته سوم قرار گرفتیم، صبر و تحمل ادامه راه را نصیبمان کند.

و... تقسیم سرنوشت افراد پس از جنگ به دسته سوم تو ختم نشد...
 
شهید حمید باکری در وصیت‌نامه‌اش اینچنین نوشت:   
                                                 
" این مردان رزم امروز، پس از جنگ سه دسته خواهند شد:
1.   دسته‌ای‌ به‌ مخالفت‌ با گذشته‌ خود برمی‌خیزند و از گذشته‌ خود پشیمان‌ می‌شوند.
2.   دسته‌ای‌ راه‌ بی‌تفاوتی‌ را برمی‌گزینند و در زندگی‌ مادی‌ خود غرق‌ می‌شوند...
3.   دسته‌ای‌ به‌ گذشتة‌ خود وفادار می‌مانند و احساس‌ می‌کنند که‌ از شدت‌ مصائب‌ و غصه‌ها دق‌ خواهند کرد"

اما...

آقا حمید!

 هیچ زمانی مانند این لحظه فقدان دم مسیحایی تو و همسفرانت را حس نکرده‌ام . بهانه ای که مرا واداشت تا تو را بخوانم، حکایت فرجام دسته بندی تو برای سرنوشت افراد پس از جنگ است !

دسته اول ظهور کردند.و مطابق وعده‌ای که دادی اندوخته های ارزشمند خود را به تیغ ندامت سپردند و به خسران مبدل کردند.

اما با پایان جنگ و تجلی فریبنده زندگی مادی، برکات جهاد فی سبیل‌الله نیز رخت بربست و اهالی دسته دوم نیز وعده تو را محقق کردند و اشتیاق غفلت زدگی آنان را در اقیانوس مادیت غرق کرد.

و اما بشنو حکایت دسته سوم! وعده ما این بود که جماعت سوم به گذشته خود وفادار بمانند و سرانجام از شدت مصائب و غصه ها دق کنند. باید اعتراف کنم که مطابق گفته تو مصائب بسیاری بر آنها مستولی شد، اما تاریخ پس از جنگ هرگز کسی را به خود ندید که از شدت این مصائب دق کند ! این آثار استجابت دعای تو بود که از درگاه رب العشق استعانت کردی که اگر در دسته سوم قرار گرفتیم، صبر و تحمل ادامه راه را نصیبمان کند.

و... تقسیم سرنوشت افراد پس از جنگ به دسته سوم تو ختم نشد...
 
شهید حمید باکری در وصیت‌نامه‌اش اینچنین نوشت:   
                                                 
" این مردان رزم امروز، پس از جنگ سه دسته خواهند شد:
1.   دسته‌ای‌ به‌ مخالفت‌ با گذشته‌ خود برمی‌خیزند و از گذشته‌ خود پشیمان‌ می‌شوند.
2.   دسته‌ای‌ راه‌ بی‌تفاوتی‌ را برمی‌گزینند و در زندگی‌ مادی‌ خود غرق‌ می‌شوند...
3.   دسته‌ای‌ به‌ گذشتة‌ خود وفادار می‌مانند و احساس‌ می‌کنند که‌ از شدت‌ مصائب‌ و غصه‌ها دق‌ خواهند کرد"

اما...

آقا حمید!

 هیچ زمانی مانند این لحظه فقدان دم مسیحایی تو و همسفرانت را حس نکرده‌ام . بهانه ای که مرا واداشت تا تو را بخوانم، حکایت فرجام دسته بندی تو برای سرنوشت افراد پس از جنگ است !

دسته اول ظهور کردند.و مطابق وعده‌ای که دادی اندوخته های ارزشمند خود را به تیغ ندامت سپردند و به خسران مبدل کردند.

اما با پایان جنگ و تجلی فریبنده زندگی مادی، برکات جهاد فی سبیل‌الله نیز رخت بربست و اهالی دسته دوم نیز وعده تو را محقق کردند و اشتیاق غفلت زدگی آنان را در اقیانوس مادیت غرق کرد.

و اما بشنو حکایت دسته سوم! وعده ما این بود که جماعت سوم به گذشته خود وفادار بمانند و سرانجام از شدت مصائب و غصه ها دق کنند. باید اعتراف کنم که مطابق گفته تو مصائب بسیاری بر آنها مستولی شد، اما تاریخ پس از جنگ هرگز کسی را به خود ندید که از شدت این مصائب دق کند ! این آثار استجابت دعای تو بود که از درگاه رب العشق استعانت کردی که اگر در دسته سوم قرار گرفتیم، صبر و تحمل ادامه راه را نصیبمان کند.

و... تقسیم سرنوشت افراد پس از جنگ به دسته سوم تو ختم نشد...
 

شهید حمید باکری  در وصیت‌نامه‌اش اینچنین نوشت:   
                                                 
"
این مردان رزم امروز، پس از جنگ سه دسته خواهند شد:
1.   
دسته‌ای‌ به‌ مخالفت‌ با گذشته‌ خود برمی‌خیزند و از گذشته‌ خود پشیمان‌ می‌شوند.
2.   
دسته‌ای‌ راه‌ بی‌تفاوتی‌ را برمی‌گزینند و در زندگی‌ مادی‌ خود غرق‌ می‌شوند...
3.   
دسته‌ای‌ به‌ گذشتة‌ خود وفادار می‌مانند و احساس‌ می‌کنند که‌ از شدت‌ مصائب‌ و غصه‌ها دق‌ خواهند کرد"

اما...

آقا حمید!
 
هیچ زمانی مانند این لحظه فقدان دم مسیحایی تو و همسفرانت را حس نکرده‌ام . بهانه ای که مرا واداشت تا تو را بخوانم، حکایت فرجام دسته بندی تو برای سرنوشت افراد پس از جنگ است !

دسته اول ظهور کردند.و مطابق وعده‌ای که دادی اندوخته های ارزشمند خود را به تیغ ندامت سپردند و به خسران مبدل کردند.

اما با پایان جنگ و تجلی فریبنده زندگی مادی، برکات جهاد فی سبیل‌الله نیز رخت بربست و اهالی دسته دوم نیز وعده تو را محقق کردند و اشتیاق غفلت زدگی آنان را در اقیانوس مادیت غرق کرد.

و اما بشنو حکایت دسته سوم! وعده ما این بود که جماعت سوم به گذشته خود وفادار بمانند و سرانجام از شدت مصائب و غصه ها دق کنند. باید اعتراف کنم که مطابق گفته تو مصائب بسیاری بر آنها مستولی شد، اما تاریخ پس از جنگ هرگز کسی را به خود ندید که از شدت این مصائب دق کند ! این آثار استجابت دعای تو بود که از درگاه رب العشق استعانت کردی که اگر در دسته سوم قرار گرفتیم، صبر و تحمل ادامه راه را نصیبمان کند.

و... تقسیم سرنوشت افراد پس از جنگ به دسته سوم تو ختم نشد...

 


  
  
شهید حمید باکری در وصیت‌نامه‌اش اینچنین نوشت:   
                                                 
" این مردان رزم امروز، پس از جنگ سه دسته خواهند شد:
1.   دسته‌ای‌ به‌ مخالفت‌ با گذشته‌ خود برمی‌خیزند و از گذشته‌ خود پشیمان‌ می‌شوند.
2.   دسته‌ای‌ راه‌ بی‌تفاوتی‌ را برمی‌گزینند و در زندگی‌ مادی‌ خود غرق‌ می‌شوند...
3.   دسته‌ای‌ به‌ گذشتة‌ خود وفادار می‌مانند و احساس‌ می‌کنند که‌ از شدت‌ مصائب‌ و غصه‌ها دق‌ خواهند کرد"

اما...

آقا حمید!

 هیچ زمانی مانند این لحظه فقدان دم مسیحایی تو و همسفرانت را حس نکرده‌ام . بهانه ای که مرا واداشت تا تو را بخوانم، حکایت فرجام دسته بندی تو برای سرنوشت افراد پس از جنگ است !

دسته اول ظهور کردند.و مطابق وعده‌ای که دادی اندوخته های ارزشمند خود را به تیغ ندامت سپردند و به خسران مبدل کردند.

اما با پایان جنگ و تجلی فریبنده زندگی مادی، برکات جهاد فی سبیل‌الله نیز رخت بربست و اهالی دسته دوم نیز وعده تو را محقق کردند و اشتیاق غفلت زدگی آنان را در اقیانوس مادیت غرق کرد.

و اما بشنو حکایت دسته سوم! وعده ما این بود که جماعت سوم به گذشته خود وفادار بمانند و سرانجام از شدت مصائب و غصه ها دق کنند. باید اعتراف کنم که مطابق گفته تو مصائب بسیاری بر آنها مستولی شد، اما تاریخ پس از جنگ هرگز کسی را به خود ندید که از شدت این مصائب دق کند ! این آثار استجابت دعای تو بود که از درگاه رب العشق استعانت کردی که اگر در دسته سوم قرار گرفتیم، صبر و تحمل ادامه راه را نصیبمان کند.

و... تقسیم سرنوشت افراد پس از جنگ به دسته سوم تو ختم نشد...
 
شهید حمید باکری در وصیت‌نامه‌اش اینچنین نوشت:   
                                                 
" این مردان رزم امروز، پس از جنگ سه دسته خواهند شد:
1.   دسته‌ای‌ به‌ مخالفت‌ با گذشته‌ خود برمی‌خیزند و از گذشته‌ خود پشیمان‌ می‌شوند.
2.   دسته‌ای‌ راه‌ بی‌تفاوتی‌ را برمی‌گزینند و در زندگی‌ مادی‌ خود غرق‌ می‌شوند...
3.   دسته‌ای‌ به‌ گذشتة‌ خود وفادار می‌مانند و احساس‌ می‌کنند که‌ از شدت‌ مصائب‌ و غصه‌ها دق‌ خواهند کرد"

اما...

آقا حمید!

 هیچ زمانی مانند این لحظه فقدان دم مسیحایی تو و همسفرانت را حس نکرده‌ام . بهانه ای که مرا واداشت تا تو را بخوانم، حکایت فرجام دسته بندی تو برای سرنوشت افراد پس از جنگ است !

دسته اول ظهور کردند.و مطابق وعده‌ای که دادی اندوخته های ارزشمند خود را به تیغ ندامت سپردند و به خسران مبدل کردند.

اما با پایان جنگ و تجلی فریبنده زندگی مادی، برکات جهاد فی سبیل‌الله نیز رخت بربست و اهالی دسته دوم نیز وعده تو را محقق کردند و اشتیاق غفلت زدگی آنان را در اقیانوس مادیت غرق کرد.

و اما بشنو حکایت دسته سوم! وعده ما این بود که جماعت سوم به گذشته خود وفادار بمانند و سرانجام از شدت مصائب و غصه ها دق کنند. باید اعتراف کنم که مطابق گفته تو مصائب بسیاری بر آنها مستولی شد، اما تاریخ پس از جنگ هرگز کسی را به خود ندید که از شدت این مصائب دق کند ! این آثار استجابت دعای تو بود که از درگاه رب العشق استعانت کردی که اگر در دسته سوم قرار گرفتیم، صبر و تحمل ادامه راه را نصیبمان کند.

و... تقسیم سرنوشت افراد پس از جنگ به دسته سوم تو ختم نشد...
 
شهید حمید باکری در وصیت‌نامه‌اش اینچنین نوشت:   
                                                 
" این مردان رزم امروز، پس از جنگ سه دسته خواهند شد:
1.   دسته‌ای‌ به‌ مخالفت‌ با گذشته‌ خود برمی‌خیزند و از گذشته‌ خود پشیمان‌ می‌شوند.
2.   دسته‌ای‌ راه‌ بی‌تفاوتی‌ را برمی‌گزینند و در زندگی‌ مادی‌ خود غرق‌ می‌شوند...
3.   دسته‌ای‌ به‌ گذشتة‌ خود وفادار می‌مانند و احساس‌ می‌کنند که‌ از شدت‌ مصائب‌ و غصه‌ها دق‌ خواهند کرد"

اما...

آقا حمید!

 هیچ زمانی مانند این لحظه فقدان دم مسیحایی تو و همسفرانت را حس نکرده‌ام . بهانه ای که مرا واداشت تا تو را بخوانم، حکایت فرجام دسته بندی تو برای سرنوشت افراد پس از جنگ است !

دسته اول ظهور کردند.و مطابق وعده‌ای که دادی اندوخته های ارزشمند خود را به تیغ ندامت سپردند و به خسران مبدل کردند.

اما با پایان جنگ و تجلی فریبنده زندگی مادی، برکات جهاد فی سبیل‌الله نیز رخت بربست و اهالی دسته دوم نیز وعده تو را محقق کردند و اشتیاق غفلت زدگی آنان را در اقیانوس مادیت غرق کرد.

و اما بشنو حکایت دسته سوم! وعده ما این بود که جماعت سوم به گذشته خود وفادار بمانند و سرانجام از شدت مصائب و غصه ها دق کنند. باید اعتراف کنم که مطابق گفته تو مصائب بسیاری بر آنها مستولی شد، اما تاریخ پس از جنگ هرگز کسی را به خود ندید که از شدت این مصائب دق کند ! این آثار استجابت دعای تو بود که از درگاه رب العشق استعانت کردی که اگر در دسته سوم قرار گرفتیم، صبر و تحمل ادامه راه را نصیبمان کند.

و... تقسیم سرنوشت افراد پس از جنگ به دسته سوم تو ختم نشد...
 

شهید حمید باکری  در وصیت‌نامه‌اش اینچنین نوشت:   
                                                 
"
این مردان رزم امروز، پس از جنگ سه دسته خواهند شد:
1.   
دسته‌ای‌ به‌ مخالفت‌ با گذشته‌ خود برمی‌خیزند و از گذشته‌ خود پشیمان‌ می‌شوند.
2.   
دسته‌ای‌ راه‌ بی‌تفاوتی‌ را برمی‌گزینند و در زندگی‌ مادی‌ خود غرق‌ می‌شوند...
3.   
دسته‌ای‌ به‌ گذشتة‌ خود وفادار می‌مانند و احساس‌ می‌کنند که‌ از شدت‌ مصائب‌ و غصه‌ها دق‌ خواهند کرد"

اما...

آقا حمید!
 
هیچ زمانی مانند این لحظه فقدان دم مسیحایی تو و همسفرانت را حس نکرده‌ام . بهانه ای که مرا واداشت تا تو را بخوانم، حکایت فرجام دسته بندی تو برای سرنوشت افراد پس از جنگ است !

دسته اول ظهور کردند.و مطابق وعده‌ای که دادی اندوخته های ارزشمند خود را به تیغ ندامت سپردند و به خسران مبدل کردند.

اما با پایان جنگ و تجلی فریبنده زندگی مادی، برکات جهاد فی سبیل‌الله نیز رخت بربست و اهالی دسته دوم نیز وعده تو را محقق کردند و اشتیاق غفلت زدگی آنان را در اقیانوس مادیت غرق کرد.

و اما بشنو حکایت دسته سوم! وعده ما این بود که جماعت سوم به گذشته خود وفادار بمانند و سرانجام از شدت مصائب و غصه ها دق کنند. باید اعتراف کنم که مطابق گفته تو مصائب بسیاری بر آنها مستولی شد، اما تاریخ پس از جنگ هرگز کسی را به خود ندید که از شدت این مصائب دق کند ! این آثار استجابت دعای تو بود که از درگاه رب العشق استعانت کردی که اگر در دسته سوم قرار گرفتیم، صبر و تحمل ادامه راه را نصیبمان کند.

و... تقسیم سرنوشت افراد پس از جنگ به دسته سوم تو ختم نشد...

 


  
  
بسم رب الصدیقین
خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:
- ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»
- اگر در پیروزی‌ها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست.
- اگر برای خدا جنگ می‌کنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟
- در مشکلات است که انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
- هر چه که می‌کشیم و هر چه که بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
- سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تأناثثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد.
- همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارسایی‌ها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی می‌جنگیم نه به قصد پیروزی تنها.
- مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد.
- مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل می‌شود.
- همواره سعی‌مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.
- من علاقمندم که با بی‌آلایشی تمام، همیشه در میان بسیجی‌ها باشم و به درد دل آنها برسم.
وصیتنامه اول:
... از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌خواهم که ادامه‌دهنده راه آنها باشم. آنهایی که با بودنشان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزب‌الهی می‌خواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بی‌حجابی زده‌اند در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.
وصیت نامه دوم :
استغفرالله، خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شکسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را می‌دانم و بس. و بر تو توکل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده کل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام کافر را از سر مسلمین بکن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ... می‌دانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممکن است زیاده‌روی کرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم کنید و آمرزش بخواهید.
و السلام
حسین خرازی - 1/10/1365خدایا توفیقمان بده

91/1/28::: 5:26 ع
نظر()
  
  

فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست ... اما حیف این تازه اول یک زندگیست
زندگی چیزیست شبیه یک حباب ... عشق آبادیه زیبایی در سراب
فاصله با آرزو های ما چه کرد ... کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد !!!


  
  
<   <<   61   62   63   64   65   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ شهید تهرانی مقدم : “فقط انسان های ضعیف به اندازه ی امکاناتشان کار میکنند” روحش شاد یادشگرامی راهش پر رهرو
+ خدایا مرا به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان می‌کنم ببخش!‏ شهید دکتر چمران
+ "جبران خلیل جبران" معتقد است : ایمان بدون عشق شما را متعصب، وظیفه بدون عشق شما را بد اخلاق، قدرت بدون عشق شما را خشن، عدالت بدون عشق شما را سخت، و زندگی بدون عشق شما را بیمار می کند.
+ جالب است بدانید: حرفها سه دسته اند : دسته اول : گفتنی ها ، دسته دوم : نوشتنی ها ، و دسته سوم : قورت دادنی و خوردنی ها و دم بر نیاوردنی ها دو تای اول سبک ات می کنند سومی سنگینت
+ بزرگی گفت: اندوه و نشاط همواره دوشادوش هم سفر کنند و ممکن است در آن هنگام که یکی بر سفره ی شما نشسته است ، دیگری در رختخوابتان آرمیده باشد. شما پیوسته چون ترازویید بی تکلیف در میانه اندوه و نشاط
+ آدمها وقتی از هم دور میشوند تفسیر وعلتش اینه که خیلی وقته از خدا دور شدن!!!!! هر چند اگه ازشون بپرسی ممکنه این واقعیت رو تکذیب کنند وهزار بهانه بیارن ولی تو باور نکن..... دلی که با خدا باشد برای مردم میتپد.....
+ درصد کمی از انسانها نود سال زندگی میکنن"" ما بقی یک سال را نودبار تکرار می کنن.......
+ چه تقابل عجیبی است......... به دنیا می آییم ولی به آخرت می رویم.... آری برای رسیدن به آخرت باید از دنیا گذشت.......
+ به بزرگی گفتم: راست گفتی.... دزد به آدمی میزنه که ثروت هنگفتی داره وچه ثروتی بالاتر از ایمان..............
+ بزرگی می گفت: انسانها باید " شرافت" داشته باشند نه" شر" و" آفت"