دانشمندان حاکم بر مردم اند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :213
بازدید دیروز :36
کل بازدید :307994
تعداد کل یاداشته ها : 468
03/12/14
9:46 ع

 

گفتم که سپردم دل بر زلف تو میدانی؟

گفتم به می عشقت کردی تو گرفتارم

گفتی تو شدی شیدا اما ز تو بیزارم 

گفتم که سپردم دل بر زلف تو میدانی؟

گفتی که خمش بنشین هرگز نشوی یارم 

گفتم ز دو عالم من داغ تو به دل دارم

گفتی برو از پیشم دیگر مکن آزارم 

گفتم چه به سر داری بردار از آن پرده

گفتی نشوی محرم پنهان کنم اسرارم 

گفتم به که گویم من غم های درونم را

گفتی که برو با تو هرگز نبود کارم 

گفتم ز کوی تو امید کرم دارم

گفتی که نبینی آن بر جان تو رحم آرم 

گفتم که نگاهم کن شاید که شوم آرام

گفتی برو ای عاشق نفرت ز تو من دارم

 

 

 

گفتی که خمش بنشین هرگز نشوی یارم

 

گفتم ز دو عالم من داغ تو به دل دارم

گفتی برو از پیشم دیگر مکن آزارم

 

گفتم چه به سر داری بردار از آن پرده

گفتی نشوی محرم پنهان کنم اسرارم

 

گفتم به که گویم من غم های درونم را

گفتی که برو با تو هرگز نبود کارم

 

گفتم ز کوی تو امید کرم دارم

گفتی که نبینی آن بر جان تو رحم آرم

 

گفتم که نگاهم کن شاید که شوم آرام

گفتی برو ای عاشق نفرت ز تو من دارم


91/4/5::: 10:45 ص
نظر()
  
  

دیشب به‌سیل    اشک    ره خواب می‌زدم

 

نقشی به‌یاد خطّ تو بر آب می‌زدم

چشمم به‌روی   ساقی و گوشم به‌قول چنگ

فالی به چشم و گوش درین باب می‌زدم

ساقی به صوت این غزلم کاسه می‌گرفت

می‌گفتم این سرود و می ناب می‌زدم

خوش بود وقت حافظ و فالِ مراد و کام

بر نام عمر و دولتِ احباب می‌زدم


91/4/1::: 10:12 ص
نظر()
  
  

مرا تا     عشق تعلیم سخن کرد

 

حدیثم نکته? هر محفلی بود

مگو دیگر که حافظ نکته‌دان‌ست

 

که ما دیدیم و محکم جاهلی بود


  
  
پیش از اینت بیش از این اندیشه? عشّاق بود   مهرورزی تو با ما شهره? آفاق بود
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین‌لبان   بحث سرّ عشق و ذکر حلقه? عشّاق بود
پیش ازین کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند   منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
سایه? معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد   ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مهرویان مجلس گرچه دل می‌برد و دین   بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد   دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود

پیش از اینت بیش از این اندیشه? عشّاق بود   مهرورزی تو با ما شهره? آفاق بود
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین‌لبان   بحث سرّ عشق و ذکر حلقه? عشّاق بود
پیش ازین کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند   منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
سایه? معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد   ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مهرویان مجلس گرچه دل می‌برد و دین   بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد   دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود
خدا را کم نشین با خرقه‌پوشان   رخ از «رند»ان بی‌سامان مپوشان
در این خرقه بسی آلودگی هست   خوشا وقت قبای «می»فروشان
در این «صوفی»وشان دَردی ندیدم   که صافی باد عیش دُردنوشان
شاید کلمه‌ای دشواریاب‌تر از رند در اشعار حافظ یافت نشود. کتاب‌های لغت آن‌را به عنوان زیرک، بی‌باک، لاابالی، و منکر شرح می‌دهند، ولی حافظ از همین کلمه? بدمعنی، واژه پربار و شگرفی آفریده‌است که شاید در دیگر فرهنگ‌ها و در زبان‌های کهن و نوین جهان معادلی نداشته باشد.
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست   رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی
آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست   عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

اهل کام و ناز را در کوی     رندی  راه نیست

رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست

عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

 


91/4/1::: 10:4 ص
نظر()
  
  

مژده اى دل که مسیحا نفسى مى‏آید                  که ز انفاس خوشش بوى کسى مى‏آید

ز غم هجر مکن ناله و فریاد که من               زده‏ام فالى و فریاد رسى مى‏آید

حضرت صادق علیه‌السلام روایت شده است که چون ماه شعبان فرا می‌رسید، امام زین العابدین علیه‌السلام اصحاب خود را جمع مى‌کرد و مى‌فرمود، اى اصحاب من مى‌دانید این چه ماهى است؟ این ماه شعبان است حضرت رسول صلى الله علیه وآله مى‌فرمود: شعبان ماه من است، پس در این ماه براى جلب محبت پیغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود روزه بدارید، به حقّ آن خدایى که جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست، سوگند یاد مى‌کنم که از پدرم حسین بن على علیهماالسلام شنیدم که فرمود، شنیدم از امیرالمؤمنین علیه السلام که هر که روزه بگیرد در ماه شعبان، براى جلب محبّت پیغمبر خدا و تقرّب به سوى خدا؛ خداوند او را دوست می‌دارد و در روز قیامت کرامت خود را نصیب او می‌گرداند و بهشت را براى او واجب می‌کند
ماه صفا


91/4/1::: 9:48 ص
نظر()
  
  
<   <<   56   57   58   59   60   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ شهید تهرانی مقدم : “فقط انسان های ضعیف به اندازه ی امکاناتشان کار میکنند” روحش شاد یادشگرامی راهش پر رهرو
+ خدایا مرا به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان می‌کنم ببخش!‏ شهید دکتر چمران
+ "جبران خلیل جبران" معتقد است : ایمان بدون عشق شما را متعصب، وظیفه بدون عشق شما را بد اخلاق، قدرت بدون عشق شما را خشن، عدالت بدون عشق شما را سخت، و زندگی بدون عشق شما را بیمار می کند.
+ جالب است بدانید: حرفها سه دسته اند : دسته اول : گفتنی ها ، دسته دوم : نوشتنی ها ، و دسته سوم : قورت دادنی و خوردنی ها و دم بر نیاوردنی ها دو تای اول سبک ات می کنند سومی سنگینت
+ بزرگی گفت: اندوه و نشاط همواره دوشادوش هم سفر کنند و ممکن است در آن هنگام که یکی بر سفره ی شما نشسته است ، دیگری در رختخوابتان آرمیده باشد. شما پیوسته چون ترازویید بی تکلیف در میانه اندوه و نشاط
+ آدمها وقتی از هم دور میشوند تفسیر وعلتش اینه که خیلی وقته از خدا دور شدن!!!!! هر چند اگه ازشون بپرسی ممکنه این واقعیت رو تکذیب کنند وهزار بهانه بیارن ولی تو باور نکن..... دلی که با خدا باشد برای مردم میتپد.....
+ درصد کمی از انسانها نود سال زندگی میکنن"" ما بقی یک سال را نودبار تکرار می کنن.......
+ چه تقابل عجیبی است......... به دنیا می آییم ولی به آخرت می رویم.... آری برای رسیدن به آخرت باید از دنیا گذشت.......
+ به بزرگی گفتم: راست گفتی.... دزد به آدمی میزنه که ثروت هنگفتی داره وچه ثروتی بالاتر از ایمان..............
+ بزرگی می گفت: انسانها باید " شرافت" داشته باشند نه" شر" و" آفت"