الهی!
اگر برای آن به سوی تو می آیم
که مرا از شعله های دوزخ نجات بخشی ،
بگذار که در آنجا بسوزم .
و اگر برای آن به سوی تو می آیم
که لذت بهشت را به من بخشی ،
بگذار که درهای بهشت به رویم بسته شود .
اما اگر به خاطر تو به سویت می آیم ،
محبوبم ? مرا از خویش مران .
متبرکم کن تا در کنار زیبایی جاودانه ات?
تا ابد لانه کنم
ای پناه بی پناهان ! ای خـــدای بـی کـــســـــان !
سکـان زنـدگـی خـود را بـه دسـت هـای ایـمـن تـو مـی سـپــارم ، مــرا بــه هـــر جــــا کـــه مـی خـواهـــی هــدایـت فــــرمــــا!
به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کنی...
کسی هست که عاشقانه تو را می نگرد و منتظر توست،
اشک های تو را پاک می کند و دست هایت را صمیمانه می فشارد.
تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت.
و اگر باورداشته باشی می بینی ستاره ها هم با تو حرف می زنند ، باور کن با او هرگز تنها نیستی.
فقط کافی است عاشقانه به آسمان نگاه کنی
خدایا ... !
خدایا، من عشق به تو را هم از تو می خواهم وعشق به عاشقان ترا وعشق رابه هر کاری که مرا به تو نزدیک کند
خدایا ...
خدایا، مرا راهی ده که فقط به در خانه ی تو توانم آمد .
دستی ، که فقط در خانه تو توانم کوفت .
خدایا، من را چشمی ده که فقط گریان تو باشد وسینه ای که فقط سوزان تو .
به من نگاهی ده که جز رو ی تو نتوانم دید.
وگوشی که جز صدای تو نتواند شنید
خودت را معشوق ترین من قرار ده . مرا عاشق ترین خویش .
خدایا، چشم جویبارعشق مرا به تماشای دریایت روشنی ده ،
مبادا دل من اسیر کوی دیگری شود و پیشانی محبت من بر خاک دیگری بساید .
خدایا مرغ دلم که در دام توست، مبادا که یاد آشیاندیگری کند .
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بـغـضهـا کـه در گـلو رسـوب شـد نیـامـدی
خلـیل آتشین سـخن ؛ تبر بـه دوش بت شکن
خــدای مـا دوباره سـنگ و چـوب شـد نیامـدی
بـرای مـــا کـه خــســته ایــم نه ؛ ولــی
برای عــده ای چـه خــوب شـد نیامــدی
تـمـام طـول هفته را به انتظار جـمعه ام
دوباره صبح؛ ظهر؛ نه غروب شد نیامدی